گوش خراش
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
عالی
مترادف و متضاد
رسا، با صدای بلند، بلند، پر سر و صدا، گوش خراش، زرق و برق دار، پر صدا، بلند اوا، پراواز، پر جلوه، پر هیاهو
پر سر و صدا، گوش خراش
گوش خراش، دارای صدای مزاحم
فرهنگ فارسی
( صفت ) آوازی که گوش را آزار رساند صدایی سخت ناهنجار : صفیر گوش خراش گلول. توپ پیاپی بگوش میرسید .
فرهنگ معین
(خَ ) (ص . ) صدای آزاردهنده .
لغت نامه دهخدا
گوش خراش. [ خ َ ] ( نف مرکب ) رجوع به همین ترکیب در ذیل گوش شود.
فرهنگ عمید
آواز ناهنجار که به گوش آزار برساند.
پیشنهاد کاربران
صدای بسیار شدید و ازار دهنده
آزار دهنده
صدای ازار دهنده
صدای بد ، صدای آزار دهنده ، مثل وقتی که ساختمانی را درست می کنند
گوش خراش:هر صدای بدی که گوش انسان را آزار می دهد
صدای آزار دهنده💖💖
کلمات دیگر: