physically strong, robust
قوی بنیه
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
بیرت ستاوت
مترادف و متضاد
سخت، محکم، شق، تنومند، ستبر، ضخیم، نیرومند، چاق و چله، تومند، با اسطقس، قوی بنیه
فرهنگ فارسی
( صفت ) تنومند زور آور .
فرهنگ عمید
دارای بدنی سالم و نیرومند.
واژه نامه بختیاریکا
سینه پهن؛ شیرِ زَرد
کلمات دیگر: