کشیدگی
فارسی به انگلیسی
protraction, tallness
draw, extension, strain, stress, tautness, tension
فارسی به عربی
اطالة
مترادف و متضاد
کشیدگی، دراز شدگی
فرهنگ فارسی
کشیده بودن
لغت نامه دهخدا
کشیدگی. [ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] ( حامص ) حالت کشیده. تمدد. کشش. || رنج. دردمندی. || آزردگی. افسردگی. ( ناظم الاطباء ). || درازی. ( یادداشت مؤلف ). || انقباض : درد پشت پدید آید بسبب خشکی و کشیدگی عضله های آن موضع. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
دانشنامه عمومی
در آمار و نظریه احتمالات برجستگی، کشیدگی یا Kurtosis توصیف کنندهٔ میزان قله ای بودن و مسطح بودن یک توزیع احتمالی است. هرچقدر شکل تابع چگالی احتمال (probability density function) قله ای تر و دارای دم پهن تر یا دنباله پهن تر(fat-tailed/ heavy-tailed) باشد میزان شاخص کشیدگی برای آن بیشتر است.
میانگین
واریانس
چولگی
کشیدگی برابر با گشتاور چهارم نرمال شده است، به عبارت دیگر کشیدگی معیاری از تیزی منحنی در نقطه ماکزیمم است(حسنی پاک، ۱۳۸۶). مقدار کشیدگی برای توزیع نرمال برابر ۳ می باشد (جانسون و همکاران، ۲۰۰۱) یعنی:
γ 1 = μ 4 σ 4 , {\displaystyle \gamma _{1}={\frac {\mu _{4}}{\sigma ^{4}}},\!}
میانگین
واریانس
چولگی
کشیدگی برابر با گشتاور چهارم نرمال شده است، به عبارت دیگر کشیدگی معیاری از تیزی منحنی در نقطه ماکزیمم است(حسنی پاک، ۱۳۸۶). مقدار کشیدگی برای توزیع نرمال برابر ۳ می باشد (جانسون و همکاران، ۲۰۰۱) یعنی:
γ 1 = μ 4 σ 4 , {\displaystyle \gamma _{1}={\frac {\mu _{4}}{\sigma ^{4}}},\!}
wiki: کشیدگی
دانشنامه آزاد فارسی
پیشنهاد کاربران
درازی، کشیده، تمدد، کشش، درازا
امتداد . . . . . .
کلمات دیگر: