کلمه جو
صفحه اصلی

قورت دادن


برابر پارسی : فروبردن

فارسی به انگلیسی

gulp, ingest, ingestion, swallow

فارسی به عربی

ابتلاع , ابتلع , جرعة , موخرة السفینة

مترادف و متضاد

engulf (فعل)
فرا گرفتن، قورت دادن، غرق کردن در، توی چیزی فرو بردن

feed (فعل)
جلو بردن، طعمه کردن، خوراک دادن، پروردن، سیر کردن، خوردن، خوراندن، قورت دادن، غذا دادن، چراندن، تغذیه کردن، خواربار تامین کردن

gobble (فعل)
حریصانه خوردن، قورت دادن، صدای بوقلمون در اوردن

gulp (فعل)
فرو بردن، قورت دادن

poop (فعل)
تمام شدن، قورت دادن، گوزیدن، تفنگ در کردن، صدای بوق ایجاد کردن، باعقب کشتی تصادم کردن، از نفس افتادن، باد و گاز معده را خالی کردن

ingest (فعل)
قورت دادن، به شکم فرو بردن، در هیختن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بلعیدن بلع کردن ٠ یا قورت دادن آب دهان ٠ فرو بردن بزاق ٠
در تداول فرو بردن بلعیدن

فرهنگ معین

(دَ ) (مص م . )بلعیدن .

لغت نامه دهخدا

قورت دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، فروبردن. بلعیدن. رجوع به قورت شود.

واژه نامه بختیاریکا

قیتینیدِن؛ مِلاسنیدِن؛ مِلازنیدِن؛ وراسنیدن؛ ور ملازنیدِن

پیشنهاد کاربران

Devour: قورت دادن

Swallow
قورت دادن

لومبوندن، لونبوندن


کلمات دیگر: