کلمه جو
صفحه اصلی

متقاعد کردن


مترادف متقاعد کردن : مجاب کردن، راضی کردن، قانع کردن، قبولاندن، قبولانیدن، متقاعد ساختن

برابر پارسی : باوراندن

فارسی به انگلیسی

convince, persuade, retire, win, to convince, to pension off

to convince, to pension off


convince, persuade, retire, win


فارسی به عربی

اضمن , اقتنع

مترادف و متضاد

ensure (فعل)
تضمین کردن، متقاعد کردن، مطمئن ساختن، حتمی کردن، مراقبت کردن در

convince (فعل)
قانع کردن، متقاعد کردن

مجاب کردن، راضی کردن، قانع کردن


قبولاندن، قبولانیدن، متقاعد ساختن


۱. مجاب کردن، راضی کردن، قانع کردن
۲. قبولاندن، قبولانیدن، متقاعد ساختن


فرهنگ فارسی ساره

باوراندن



کلمات دیگر: