کلمه جو
صفحه اصلی

متناظر


مترادف متناظر : شبیه، مانند، همانند، نظیرهم، نظیربه نظیر

برابر پارسی : همسان

فارسی به انگلیسی

correspondent, analogous

analogous


فارسی به عربی

مراسلة

مترادف و متضاد

شبیه، مانند، همانند، نظیرهم، نظیربه‌نظیر


فرهنگ فارسی

نگرنده به هم

لغت نامه دهخدا

متناظر. [ م ُت َ ظِ ] ( ع ص ) بریکدیگر نگرنده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). نگرنده یکی مر دیگری را. ( ناظم الاطباء ). || مقابله نماینده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مقابل و روبرو. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تناظر شود.

فرهنگ فارسی ساره

همسان


پیشنهاد کاربران

شبیه به یکدیگر

متناظر به معنی در راستای هم دیگر /هم ردیف / هم سو / یک شکل

این کلمه ب معنی همسان و هم مانند بودنه

یعنی رو دررو بدن

شبیه هم بودن

دربرابر

رو در رو

مثل هم، مانند هم

مانند هم بودن


مانند هم بودن شبیه یکدیگر بودن مقابل روبرو

رو به رو


مانند هم
شبیه هم بودن
رو ب رو

رو به رو ، همسان

کپی در برابر اصل شبیه هم بودن

همنگار

همانند بودن با چیزی

متناظر را طوری بنویسید که بچه ها متوجه شوند ساده نویسی کنید متناظر به معنای ساده یعنی رودررو شبیه بهم مثل آینه وقتی روبه رویه اینه وایمیستیم خودمان رامیبینیم یاهر چیز دیگری

همانند - عین هم - رو به رو - هم شکل

متناظر در واژه به معنای روبروی هم قرار گرفتن مثلا دومستطیل را در نظر بگیرید عرض سمت چپ مستطیل اول با عرض سمت راست مستطیل دوم با هم متناظر یا همان برابرند


در ریاضی به معنای هم فاصله یا ا ینکه دارای فاصله های مساوی

متناظر در مفهوم ریاضی یعنی مانند و مول او برای مثال ما در ریاضی میتونیم بنویسم 8 و متناظر هشت=2�2�2یا2 به توان3 یا مکعب2 در هر صورت اینها جواب ما عدد 8 میشود به این متناظر میگویند


مانند

مانند بودن ، شبیه بودن

من بیشتر دنبال این مفهوم تو ریاضی ام و
باید بگم که متناظر در ریاضی یعنی دو عبارتی که به هم ربط دارند و از هر روشی که بخواهیم مرتبط نشدن این دو عبارت را به خودمان ثابت کنیم نمیشود چون آن دو عبارت ( متناظر ) هستند

نظر م این که اگه می شد کلمه ها رو با یک یا چندمثال توضیح بدیدکه برای افراد مفهوم کلمه اشکار شه و معلوم شه که تو کدوم جمله میشه از این کلمه استفاده کرد

بسیار خوب بود ولی اگر مهنی اجزای متناظر رو هم بگزارید بهتر می شود/

همانند بودن با چیزی شبیه بودن

همانند بودن به چیزی شبیه بودن

ینی رو ب رو
ولے بهترح عز کلمات سادح تر استفاده کرد. یکۍ مث مح ک معنیشو ندونستم

متناظر کردن = شبیه کردن، همسان کردن، همسان سازی، همانند کردن، همانند سازی

متناظر کردن = در مقابل هم قرار دادن

شبیه بودن به چیزی

روبه رو شدن


متناظر یعنی زیبا و تپل مپلی

شبیه بودن

یعنی همسایه بودن. کنار هم بودن. بر هم نظارت داشتن. شبیه بودن.

شبیه هم مانند هم

مانند هم ، مثل هم، شبیه هم

5


کلمات دیگر: