[ویکی اهل البیت] خدشه دار شدن پیوند دوستی دو نفر که موجب ترک گفتگو می شود را قهر می گویند.
قهر: اسم مصدرعربی 1.خدشه دار شدن پیوند دوستی دو نفر که موجب ترک گفتگو می شود . دارای رابطۀ خدشه دارشده .
2.چیره شدن و غلبه کردن.
3.عذاب کردن، تنبیه کردن. ظلم و زور. توانایی ، چیرگی.
قهر و جدایی و هجران از برادر مومن از اعمال ناپسند و ضد آن الفت و ایجاد دوستی و رابطه با برادران دینی است.
راغب در مفردات می نویسد: هجر و هجران جدایی و مفارقت انسان گاه به بدن است گاه به زبان و گاه به دل.
هجرت انسان از شهری به شهر دیگر جدایی بدن است، سکوت دو نفر در مقابل یک دیگر جدایی سخن است و تیرگی قلب و آزردگی خاطر دو نفر از هم جدایی دل است اما جدایی دو دوست از یکدیگر در بسیاری از موارد شامل هر سه قسمت می شود یعنی با هم سخن نمی گویند در کنار هم نمی نشیند و محبتشان از دل یکدیگر می رود و یا لااقل کاهش می یابد. چنین هجرانی برای دو برادر دینی مذموم و ناپسند است و اولیای اسلام آن را مذمت کرده اند.
دوری و کناره گیری از برادر مومن بدون تردید از نتایج عداوت و کینه و یا از حسد و بخل است؛ بنابراین از رذایل قوه غضب و شهوت است.
[ویکی الکتاب] معنی
ﭐهْجُرْهُمْ: از آنان دوری کن - با آنها قهر کن
معنی
ﭐهْجُرُوهُنَّ: از آن زنان دوری کنید-با آن زنان قهر کن
معنی
لَا تَقْهَرْ: خوار و تحقیر مکن (کلمه قهر به معنای غلبه کردن بر کسی است ، اما نه تنها غلبه کردن ، بلکه غلبه توأم با خوار کردن او ، و لذا قهر هم به معنی غلبه کردن می آید و هم به معنی خوار کردن)
معنی
شِقَاقٍ: شکاف - نفاق - نزاع - مشاجره - جدائی - قهر کردن
معنی
حَاشِرِینَ: کوچ دهندگان (کلمه حاشر از حشر ، یعنی کوچ دادن به مکانی دیگر به زور و قهر است .)
معنی
یَدُعُّ: به قهر میراند - به خشونت و جفا از خود میراند - پرت می کند و دفع می کند به شدت-به زور و به جفا رد می کند(ازکلمه "دعّ " به معنای دفع و پرت کردن به شدت است )
معنی
قَاهِرُ: غالب و تأثیر گذار(قهر نوعی از غلبه را گویند ، و آن این است که چیزی بر چیز دیگری چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثری از آثار خود نماید ، اثری که یا بالطبع و یا به عنایت و فرض مخالف با اثر مقهور باشد ، مانند ظهور آب بر آتش که آنرا خاموش میس...
معنی
قَاهِرُونَ: غلبه کنندگان تأثیر گذار(قهر نوعی از غلبه را گویند ، و آن این است که چیزی بر چیز دیگری چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثری از آثار خود نماید ، اثری که یا بالطبع و یا به عنایت و فرض مخالف با اثر مقهور باشد ، مانند ظهور آب بر آتش که آنرا خام...
معنی
قَهَّارِ: بسیارغالب و تأثیر گذار(قهر نوعی از غلبه را گویند ، و آن این است که چیزی بر چیز دیگری چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثری از آثار خود نماید ، اثری که یا بالطبع و یا به عنایت و فرض مخالف با اثر مقهور باشد ، مانند ظهور آب بر آتش که آنرا خامو...
معنی
یَمِینِ: دست راست - سمت راست - خیرو سعادت - قهر و غلبه و نیرومندی - دین (جمله "قالوا انکم کنتم تاتوننا عن الیمین" کنایه از این است که شما خود را خیرخواه ما معرفی میکردید و استعمال کلمه یمین در این معنا شایع است بعضی از مفسرین گفتهاند : مراد از کلمه یمین دین ...
معنی
مُصَیْطِرٍ: غالب - دارای سیطره (اصل کلمه مصیطر از سیطره - با سین - است ، چیزی که هست گاهی سین آن را به صاد قلب میکنند و سیطره به معنای غلبه و قهر است وقهر نوعی از غلبه را گویند که چیزی بر چیز دیگری چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثری از آثار خود نمای...
معنی
مُصَیْطِرُونَ: غالبان - آنان که دارای سیطره اند(اصل کلمه مصیطر از سیطره - با سین - است ، چیزی که هست گاهی سین آن را به صاد قلب میکنند و سیطره به معنای غلبه و قهر است وقهر نوعی از غلبه را گویند که چیزی بر چیز دیگری چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثری از ...
معنی
قَارِعَةُ: کوبنده - یکی از اسامی قیامت( بدین جهت قیامت را قارعه ( کوبنده )نامیده که آسمانها و زمین را به هم میکوبد ، و به آسمان و زمینی دیگر تبدیل میکند ، کوهها را به راه میاندازد ، خورشید را تیره و ماه را منخسف میکند ، ستارگان را میریزد و تمامی اشیا به قهر خدا...
معنی
عَنَتِ: متواضع شد (فعل ماضی مؤنث از ماده عنوة است و عنوة به معنای ذلت در قبال قهر قاهر است ، و حالتی است که در قیامت هر موجودی در برابر خدای سبحان ، و در قبال ظهور سلطنت الهی او به خود میگیرد و اگر عنوة و ذلت را به صورتها در عبارت "عَنَتِ ﭐلْوُجُوهُ لِلْحَیّ...
معنی
نَسْخَرُ مِنکُمْ: شما را مسخره می کنیم - شما را وادار به انجام کاری خلاف میل باطنیتان می کنیم (سخریه به معنای این است که انسان کاری را بر خلاف آنچه در باطن دارد انجام دهد ، بطوری که هر بینندهای به کم عقلی انجام دهنده آن کار پی ببرد ، و از همین باب است کلمه تسخیر چون ت...
تکرار در قرآن: ۱۰(بار)
غلبه و ذلیل کردن و در هر یک به کار رود (راغب) . یتیم را ذلیل و بیچاره مکن (و آن به واسطه از بین بردن مال اوست) و آن تقریباً مرادف با ظلم است. قهر به معنی غلبه توأم است با توانائی مثل . یعنی: ما بالا دست آنهائیم ما به آنها چیرهایم ظاهراً «قاهِرُونَ» خبر بعد از خبر است. چنانکه در آیه . «فَوْقَ» خبر بعد از خبر است یعنی: او غالب و بالا دست بندگانش میباشد.