مترادف متصل شدن : چسبیدن، به هم پیوستن ، وصل شدن، پیوستن، مرتبط شدن، وابسته شدن، واصل شدن، ملحق شدن متضاد متصل شدن : جدا شدن، منفصل شدن، گسستن
adjoin (فعل)مجاور بودن، افزودن، پیوستن، متصل شدن، متصل کردن، وصلت دادن، پیوسته بودنdraw on (فعل)نزدیک شدن، متصل شدن، باعی شدن، عهده کسی برات کشیدن