کلمه جو
صفحه اصلی

متعال


مترادف متعال : بلند، بلندمرتبه، عالی، متعالی، والا

برابر پارسی : والا

فارسی به انگلیسی

sublimity, elevated, magnificent, sublime, transcendental, transcendent, exalted

elevated, magnificent, sublime, transcendental


exalted


فارسی به عربی

سامی , مستوی عالی

مترادف و متضاد

great (صفت)
فراوان، ماهر، بزرگ، کبیر، مهم، ابستن، عظیم، معتبر، عالی، مطنطن، بصیر، زیاد، خطیر، عالی مقام، متعال، هنگفت، تومند

high (صفت)
رشید، علیه، با صدای بلند، بلند، خوشحال، علوی، خشن، عالی، گزاف، مرتفع، زیاد، عالی مقام، عالیجناب، علی، متعال، بو گرفته، بلند پایه، رفیع، وافرگران، تند زیاد، با صدای زیر، اندکی فاسد

eminent (صفت)
بزرگ، علیه، بلند، برجسته، عالیجناب، هویدا، علی، والا مقام، متعال، سربلند

sublimated (صفت)
متعال

بلند، بلندمرتبه، عالی، متعالی، والا


فرهنگ فارسی

بلندشونده، بسیاربلند، یکی ازصفات باری تعالی،دراصل متعالی بوده، یائ آن دروصف خداوندحذف گردیده )
۱ - ( اسم ) بلند شونده . ۲ - ( صفت ) بلند والا : در ملک ایمن از زوال در ذات و نعمت متعال . یا خدای متعال . خدای که بالاتر از همه است خدای تعالی .
شتر به سختی دونده

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (ص . ) بلند شونده ، بلند - پایه ، والا، برتر.

لغت نامه دهخدا

متعال. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) بلندشونده. در اصل متعالی بود اسم فاعل از تعالی که ناقص واوی است از تفاعل در حالت رفعی ضمه بر یاء ثقیل بود ساقط کردند بعد اجتماع ساکنین شد میان یا و تنوین. یاء را حذف کردند و درآخر وقف کردند تنوین هم ساقط گردید، متعال باقی ماند. ( غیاث ) ( آنندراج ). بلند و رفیع و بالا. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) :
عالم را خاک کف دو پای تو کرده ست
عزوجل ایزد مهیمن متعال .
منوچهری ( دیوان چ 2 ص 168 ).
بزرگ بارخدائی که ایزد متعال
یگانه کرد به توفیقش از جمیع الناس.
منوچهری.
آن آب حیات است که جاوید بماند
نفسی که از او داد کریم متعالش.
ناصرخسرو.
در ملک ایمن از زوال ، در ذات و نعمت متعال. ( کشف الاسرار ). و رجوع به تعالی و متعالی شود.

متعال. [م ُ ت َ عال ل ] ( ع ص ) شتر به سختی و شدت دونده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تعالل شود.

متعال . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) بلندشونده . در اصل متعالی بود اسم فاعل از تعالی که ناقص واوی است از تفاعل در حالت رفعی ضمه بر یاء ثقیل بود ساقط کردند بعد اجتماع ساکنین شد میان یا و تنوین . یاء را حذف کردند و درآخر وقف کردند تنوین هم ساقط گردید، متعال باقی ماند. (غیاث ) (آنندراج ). بلند و رفیع و بالا. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) :
عالم را خاک کف دو پای تو کرده ست
عزوجل ایزد مهیمن متعال .

منوچهری (دیوان چ 2 ص 168).


بزرگ بارخدائی که ایزد متعال
یگانه کرد به توفیقش از جمیع الناس .

منوچهری .


آن آب حیات است که جاوید بماند
نفسی که از او داد کریم متعالش .

ناصرخسرو.


در ملک ایمن از زوال ، در ذات و نعمت متعال . (کشف الاسرار). و رجوع به تعالی و متعالی شود.

متعال . [م ُ ت َ عال ل ] (ع ص ) شتر به سختی و شدت دونده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعالل شود.


فرهنگ عمید

۱. بلندمرتبه.
۲. از صفات باری تعالی. &delta، در اصل متعالی بوده، یای آن در وصف خداوند حذف گردیده.

۱. بلندمرتبه.
۲. از صفات باری‌تعالی. Δ در اصل متعالی بوده، یای آن در وصف خداوند حذف گردیده.


فرهنگ فارسی ساره

والا


دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] متعال اسمی است برای خداوند متعال، چون افعال خداوند از سنخ افعال خلایق نیست.
ترجمه شرح الاسماء الحسنی از علّامه سیدحسین همدانی دورودآبادی

پیشنهاد کاربران

بلند مرتبه

می تونه رشد کردن افتخار کردن بزرگ شدن باشه


کلمات دیگر: