کلمه جو
صفحه اصلی

سایه پرورد


مترادف سایه پرورد : سایه پرورده، راحت طلب، تن آسا، سایه نشین، آسوده، مفت خور

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه یا آنچه در سایه پرورش یافته . ۲ - میوه ای که آنرا در سایه خشک کرده باشند . ۳ - شخص آسوده راحت طلب . ۴ - مفت خور .

لغت نامه دهخدا

سایه پرورد. [ ی َ / ی ِ پ َرْ وَ ] ( ن مف مرکب ) کنایه از کسی که بناز و نعمت پرورش یافته باشد و بخورد و خفت وراحت عادت کند و از زحمت بگریزد. ( آنندراج ). آنکه یا آنچه در سایه پرورش یافته. رنج نادیده :
سایه از آن سایه پروردند خلق از عدل تو
آفتابی وز تو عالم را ضیاء نور ناب.
سوزنی.
من میوه خام سایه پرورد نیم
جز چشمه خورشید جهانگرد نیم.
خاقانی.
سایه پرورد شد دل تو چو گل
غم پرورده چگل چه خوری.
خاقانی.
سایه پرورد غمت در آفتاب رستخیز
فرش استبرق بزیر سایبان انداخته.
عرفی ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: