کلمه جو
صفحه اصلی

رضامندی


مترادف رضامندی : خرسندی، خشنودی، خوشدلی، رضایت، قبول، قناعت

متضاد رضامندی : نارضایی

فارسی به انگلیسی

satisfaction, willingness, good will, consent, countenance, euphoria, gratification

satisfaction, good will


consent, countenance, euphoria, gratification


فارسی به عربی

رضا

مترادف و متضاد

satisfaction (اسم)
رضایت، خوشنودی، خرسندی، خوشحالی، رضامندی، ارضاء، اقناع

euphoria (اسم)
رضایت، خوشحالی، رضامندی، مشاط

خرسندی، خشنودی، خوشدلی، رضایت، قبول، قناعت، ≠ نارضایی


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - قبول رضامندی . ۲ - خوشحالی خشنودی . ۳ - اجازت رخصت. توضیح : [[ رضایت ]] در عربی نیامده و مجعول است از [[ رضا ]] و [[ رضوان ]] .
حالت و چگونگی رضا مند رضایت قبول بمعنی توفیق یا خشنودی است

لغت نامه دهخدا

رضامندی. [ رِ م َ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی رضامند. رضایت. ( از فرهنگ فارسی معین ). قبول. ( ناظم الاطباء ). || بمعنی توفیق یا خشنودی است. ( از قاموس کتاب مقدس ). || اجازت و رخصت دادن. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: