مترادف سالوس ورزیدن : ریاورزیدن، ریاکاری کردن، دورویی کردن، ظاهرنمایی کردن، مکر ورزیدن، خدعه کردن، سالوس کردن
سالوس ورزیدن
مترادف سالوس ورزیدن : ریاورزیدن، ریاکاری کردن، دورویی کردن، ظاهرنمایی کردن، مکر ورزیدن، خدعه کردن، سالوس کردن
مترادف و متضاد
۱. ریاورزیدن، ریاکاری کردن، دورویی کردن، ظاهرنمایی کردن
۲. مکر ورزیدن، خدعه کردن، سالوس کردن
فرهنگ فارسی
سالوسی کردن
لغت نامه دهخدا
سالوس ورزیدن. [ وَ دَ ] ( مص مرکب ) مکر کردن. حیله کردن. ریا کردن :
گرچه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود.
گرچه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود.
حافظ.
کلمات دیگر: