مترادف ساهی : خطاکار، سهوکننده، غافل، فراموشکار
ساهی
مترادف ساهی : خطاکار، سهوکننده، غافل، فراموشکار
فرهنگ اسم ها
اسم: ساهی (پسر) (کردی) (تلفظ: sahi) (فارسی: ساهی) (انگلیسی: sahi)
معنی: آسمان صاف
معنی: آسمان صاف
مترادف و متضاد
خطاکار، سهوکننده، غافل، فراموشکار
فرهنگ فارسی
سهوکننده، غافل، فراموشکار، دل درجای دیگربودن
۱ - کسی که فکرش جای دیگر باشد غافل . ۲ - فراموشکار .
نام قومی از قبیله لر
۱ - کسی که فکرش جای دیگر باشد غافل . ۲ - فراموشکار .
نام قومی از قبیله لر
فرهنگ معین
[ ع . ] (اِفا. ) ۱ - غافل . ۲ - فراموشکار.
لغت نامه دهخدا
ساهی . (اِخ ) نام قومی از قبیله ٔ لر، اگرچه زبان لری دارند، لکن لر اصلی نیستند. (تاریخ گزیده ص 547).
ساهی. ( ع ص ) غافل و فراموشکار. ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( غیاث ). فراموشکار. ج ، ساهون. ( مهذب الاسماء ) : و گفت ای که گفتی توانگران مشتغل اند و ساهی و مست ملاهی. ( گلستان ).
ای پسر گر ملازم شاهی
نتوان بود غافل و ساهی.
ساهی. ( اِخ ) نام قومی از قبیله لر، اگرچه زبان لری دارند، لکن لر اصلی نیستند. ( تاریخ گزیده ص 547 ).
ای پسر گر ملازم شاهی
نتوان بود غافل و ساهی.
اوحدی.
ساهی. ( اِخ ) نام قومی از قبیله لر، اگرچه زبان لری دارند، لکن لر اصلی نیستند. ( تاریخ گزیده ص 547 ).
ساهی . (ع ص ) غافل و فراموشکار. (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (غیاث ). فراموشکار. ج ، ساهون . (مهذب الاسماء) : و گفت ای که گفتی توانگران مشتغل اند و ساهی و مست ملاهی . (گلستان ).
ای پسر گر ملازم شاهی
نتوان بود غافل و ساهی .
ای پسر گر ملازم شاهی
نتوان بود غافل و ساهی .
اوحدی .
فرهنگ عمید
کسی که دلش جای دیگر باشد، سهوکننده، غافل، فراموش کار.
پیشنهاد کاربران
فراموشکار
به کردی یعنی آسمان صاف ( اسم دختر )
کلمات دیگر: