کلمه جو
صفحه اصلی

سر به هوا


مترادف سر به هوا : بازیگوش، بی توجه، بی قید، بی بندوبار، لاابالی، بی دقت، بی مبالات، غافل، لاقید

متضاد سر به هوا : سربه زیر، دقیق، مراقب

فارسی به انگلیسی

absent-minded, airy, careless, casual, clumsy, dopy, neglectful, negligent


absent-minded, airy, careless, casual, clumsy, dopy, neglectful, negligent, airhead
flighty
, inadvertent, inattentive, sloven, slovenly, giddy, careless

مترادف و متضاد

absentminded (صفت)
حواس پرت، پریشان خیال، سر به هوا، گیج

distrait (صفت)
سر به هوا، گیج

neglectful (صفت)
سر به هوا، مهمل، غافل، مسامحه کار، غفلت کار

wanton (صفت)
سر به هوا، جسور، گستاخ، سرکش، عیاش

فرهنگ عمید

۱. بازیگوش.
۲. آن که در پی هواوهوس خود باشد.

اصطلاحات

معنی ضرب المثل -> سر به هوا
کسی که دقت و تمرکز ندارد و حواسش جمع و دقیق نیست.

دانشنامه عمومی

به کسی که حواس پرت است گفته می شود.


گویش بختیاری

سر به هوا، بازیگوش.


پیشنهاد کاربران

در گویش شهرستان بهاباد به جای این، از عبارت سَر دَل هوا استفاده می شود.

معنی:دست و پا چلفتی. . . خوبه

بازیگوش، بی تجربه

یعنی بازیگوش و غافل🤍

کنایه از ناهشیاری و بازیگوشی

happy go lucky

به معنی خرابکار و بازیگوش



کلمات دیگر: