مترادف ستاد : قرارگاه، مرکز، مقر، ارکان حرب، رکن، مرکز برنامه ریزی
ستاد
مترادف ستاد : قرارگاه، مرکز، مقر، ارکان حرب، رکن، مرکز برنامه ریزی
فارسی به انگلیسی
army staff
headquarters, nerve center
مترادف و متضاد
قرارگاه، مرکز، مقر
ارکان حرب
رکن، مرکز برنامهریزی
۱. قرارگاه، مرکز، مقر
۲. ارکان حرب
۳. رکن، مرکز برنامهریزی
فرهنگ فارسی
ایستادن، برپابودن
( اسم ) مرکز فرماندهی کل قشون یا واحدی نظامی که تهیه نقشه های عملیات در زمان صلح و جنگ و نظارت در اجرای آنها به عهده اوست ارکان حرب .
مخفف ایستاد باشد که برپای بودن است مخفف استاد و ستانده و ستنده و ستد و ستاده
( اسم ) مرکز فرماندهی کل قشون یا واحدی نظامی که تهیه نقشه های عملیات در زمان صلح و جنگ و نظارت در اجرای آنها به عهده اوست ارکان حرب .
مخفف ایستاد باشد که برپای بودن است مخفف استاد و ستانده و ستنده و ستد و ستاده
فرهنگ معین
(س ) (اِ. ) مرکز فرماندهی .
لغت نامه دهخدا
ستاد. [ س ِ ] ( اِ ) مخفف ایستاد باشد که برپای بودن است. ( برهان ) :
اساسی که بر آب داند ستاد
شتابنده کوهی ز آسیب باد.
وآن بنشنو تو که گویند فلان شخص بشعر
ازفلان شاه بخروار زر و سیم ستاد.
ستاد. [ س ِ ] ( اِ ) ارکان حرب. رجوع به لغات فرهنگستان و ارکان حرب شود.
اساسی که بر آب داند ستاد
شتابنده کوهی ز آسیب باد.
امیرخسرو.
|| مخفف استاد و ستانده و ستنده و ستد و ستاده. ( آنندراج ) : وآن بنشنو تو که گویند فلان شخص بشعر
ازفلان شاه بخروار زر و سیم ستاد.
اثیرالدین اومانی.
ستاد. [ س ِ ] ( اِ ) ارکان حرب. رجوع به لغات فرهنگستان و ارکان حرب شود.
ستاد. [ س ِ ] (اِ) ارکان حرب . رجوع به لغات فرهنگستان و ارکان حرب شود.
ستاد. [ س ِ ] (اِ) مخفف ایستاد باشد که برپای بودن است . (برهان ) :
اساسی که بر آب داند ستاد
شتابنده کوهی ز آسیب باد.
|| مخفف استاد و ستانده و ستنده و ستد و ستاده . (آنندراج ) :
وآن بنشنو تو که گویند فلان شخص بشعر
ازفلان شاه بخروار زر و سیم ستاد.
اساسی که بر آب داند ستاد
شتابنده کوهی ز آسیب باد.
امیرخسرو.
|| مخفف استاد و ستانده و ستنده و ستد و ستاده . (آنندراج ) :
وآن بنشنو تو که گویند فلان شخص بشعر
ازفلان شاه بخروار زر و سیم ستاد.
اثیرالدین اومانی .
فرهنگ عمید
مرکز ساماندهی به امری.
〈 ستاد ارتش: (نظامی) مرکز فرماندهی در ارتش که طرحها و نقشههای جنگی را بررسی و مطالعه میکند و شامل نیروهای زمینی و هوایی و دریایی است؛ ارکان حرب.
مرکز سامان دهی به امری.
* ستاد ارتش: (نظامی ) مرکز فرماندهی در ارتش که طرح ها و نقشه های جنگی را بررسی و مطالعه می کند و شامل نیرو های زمینی و هوایی و دریایی است، ارکان حرب.
* ستاد ارتش: (نظامی ) مرکز فرماندهی در ارتش که طرح ها و نقشه های جنگی را بررسی و مطالعه می کند و شامل نیرو های زمینی و هوایی و دریایی است، ارکان حرب.
دانشنامه عمومی
ستاد یا مرکز فرماندهی یا ادارهٔ کل جایی است که اگر گفته نشود همه، بیشتر بخش ها و توابع یک نهاد گردهم می آیند. شرکت ادارهٔ کل واحدی است در رأس یک شرکت که همهٔ مسئولیت ها به دوشش است و تمام فعالیت های اقتصادی را می گرداند.
wiki: افسران و کارکنان درجه دار که هدفشان ایجاد و حفظ جریان دوسویهٔ اطلاعات میان افسر فرمانده و یگان های تابعه می باشد.
N، برای مرکز فرماندهی نیروی دریایی
G، برای مرکز فرماندهی نیروی زمینی یا تفنگداران دریایی
A، برای مرکز فرماندهی نیروی هوایی
J، برای مرکز فرماندهی مشترک (دریایی، زمینی، هوایی و غیره)
S، برای وظایف ستادی در قالب مراکز فرماندهی سازمان هایی که توسط یک سرهنگ یا پایین تر فرماندهی می شوند (نظیر تیپ ها، هنگ ها، گروه ها، گردان ها و اسکادران های لشکری؛ البته این مورد در تمام کشورها وجود ندارد)
C، برای مراکز فرماندهی مشترک (که فرماندهی چندین نیرو از کشورهای مختلف را بر عهده دارند)
افسران بر بخش های ستادی نظارت می کنند. کارکنان درجه دار ارشد، نفرات را در آماده سازی تجهیزات و وسایل حمل و نقل تاکتیکی به کار می گمارند. تحلیل گران ارشد گزارشات لازم را تهیه می کنند و کارکنان درجه دار اطلاعات لازم برای این گزارش ها را از اعضای دیگر ستاد و یگان ها کسب می کنند.
هدف اصلی کارکنان ستاد نظامی، تدارک اطلاعات دقیق و به موقع است که این اطلاعات بسته به طبقه بندیشان می توانند در تصمیم گیری فرمانده نقش اصلی را داشته باشند. مسئلهٔ مهم مربوط به تصمیماتی می شود که به طور گسترده ای بر ادارهٔ منابع یگان تأثیر می گذارند. در حالی که جریان داشتن اطلاعات از ستاد به فرمانده در اولویت است، اما اطلاعات مفید یا محتمل الوقوع به ستادها و یگان های پایین تر ارسال می شوند.
به جرأت می توان گفت که تا پیش از آغاز سده ۱۸ میلادی به طور کلی هیچ پشتیبانی سازمانی برای نیازهای ستادی نظیر اطلاعات نظامی، پشتیبانی، طرح ریزی یا پرسنلی وجود نداشت. فرماندهان یگان ها این گونه نیازها را با استفادهٔ غیررسمی از مرئوسینی انجام می دادند که برای این کار آموزش ندیده بودند و در آن پست ها منصوب نشده بودند.
N، برای مرکز فرماندهی نیروی دریایی
G، برای مرکز فرماندهی نیروی زمینی یا تفنگداران دریایی
A، برای مرکز فرماندهی نیروی هوایی
J، برای مرکز فرماندهی مشترک (دریایی، زمینی، هوایی و غیره)
S، برای وظایف ستادی در قالب مراکز فرماندهی سازمان هایی که توسط یک سرهنگ یا پایین تر فرماندهی می شوند (نظیر تیپ ها، هنگ ها، گروه ها، گردان ها و اسکادران های لشکری؛ البته این مورد در تمام کشورها وجود ندارد)
C، برای مراکز فرماندهی مشترک (که فرماندهی چندین نیرو از کشورهای مختلف را بر عهده دارند)
افسران بر بخش های ستادی نظارت می کنند. کارکنان درجه دار ارشد، نفرات را در آماده سازی تجهیزات و وسایل حمل و نقل تاکتیکی به کار می گمارند. تحلیل گران ارشد گزارشات لازم را تهیه می کنند و کارکنان درجه دار اطلاعات لازم برای این گزارش ها را از اعضای دیگر ستاد و یگان ها کسب می کنند.
هدف اصلی کارکنان ستاد نظامی، تدارک اطلاعات دقیق و به موقع است که این اطلاعات بسته به طبقه بندیشان می توانند در تصمیم گیری فرمانده نقش اصلی را داشته باشند. مسئلهٔ مهم مربوط به تصمیماتی می شود که به طور گسترده ای بر ادارهٔ منابع یگان تأثیر می گذارند. در حالی که جریان داشتن اطلاعات از ستاد به فرمانده در اولویت است، اما اطلاعات مفید یا محتمل الوقوع به ستادها و یگان های پایین تر ارسال می شوند.
به جرأت می توان گفت که تا پیش از آغاز سده ۱۸ میلادی به طور کلی هیچ پشتیبانی سازمانی برای نیازهای ستادی نظیر اطلاعات نظامی، پشتیبانی، طرح ریزی یا پرسنلی وجود نداشت. فرماندهان یگان ها این گونه نیازها را با استفادهٔ غیررسمی از مرئوسینی انجام می دادند که برای این کار آموزش ندیده بودند و در آن پست ها منصوب نشده بودند.
wiki: ستاد (نظامی)
پیشنهاد کاربران
the officers appointed to assist a commander, service, or central headquarters organization in establishing policy, plans, etc
واحد های کمک دهنده، پشتیبان و یاری دهنده واحدهای صف از طریق انجام خدمات مشورتی علمی و تخصصی
کلمات دیگر: