کلمه جو
صفحه اصلی

رنجبر


مترادف رنجبر : زحمت کش، کارگر

فارسی به انگلیسی

toiling, painstaking


drudge, grub, proletarian, toiler, workingman


toiling, painstaking, labourer, toiler, drudge, grub, proletarian, workingman

مترادف و متضاد

زحمت‌کش، کارگر


toiler (اسم)
زحمتکش، رنجبر

painstaking (صفت)
ساعی، زحمت کش، رنجبر، رنج برنده

laboring (صفت)
کارگری، رنجبر

labouring (صفت)
کارگری، رنجبر

فرهنگ فارسی

رنج برنده، زحمتکش، کارگر
( صفت ) ۱ - آنکه رنج برد رنج برنده . ۲ - زحمتکش . ۳ - کارگر .

فرهنگ معین

(رَ بَ ) (ص فا. ) ۱ - زحمتکش . ۲ - کارگر.

لغت نامه دهخدا

رنجبر. [ رَ ب َ ] ( نف مرکب ) کارگر. صنعتگر. پیشه ور. اهل صنعت. زحمت کش. ( ناظم الاطباء ). رنج برنده. آنکه رنج برد. محنت کش. رنج بردار. رجوع به رنج بردار شود.

فرهنگ عمید

۱. زحمت کش.
۲. کارگر.

دانشنامه عمومی

رنجبر می تواند به موارد زیر اشاره کند:
ملکه رنجبر، بازیگر
سیروس رنجبر، کارگردان ایرانی
محمد رنجبر، بازیکن و مربی سابق فوتبال ایران
محمد رنجبر (مترجم)، مترجم و پژوهشگر حوزه فلسفه
عباسقلی رنجبر، نوازنده دوتار
بیژن رنجبر، رئیس دانشگاه تربیت مدرس
محسن رنجبر، از فرماندهان جنگ ایران و عراق
علی محمد رنجبر، مهندس برق
امیرعلی رنجبر

پیشنهاد کاربران

زحمت کش کارکر



کلمات دیگر: