کلمه جو
صفحه اصلی

ستبری


مترادف ستبری : ثخن، ستبرا، ضخامت، کلفتی

متضاد ستبری : نازکی

فارسی به انگلیسی

brawn, fat, thickness, third dimension

مترادف و متضاد

ثخن، ستبرا، ضخامت، کلفتی ≠ نازکی


density (اسم)
انبوهی، تراکم، سیری، ستبری، غلظت، چگالی، ضخامت، سفتی

bigness (اسم)
بزرگی، گندگی، ستبری

sturdiness (اسم)
ستبری

massiveness (اسم)
ستبری

stoutness (اسم)
ستبری، ضخامت، گردن کلفتی

thickness (اسم)
ستبری، غلظت، ضخامت

فرهنگ فارسی

۱ - گندگی درشتی کلفتی . ۲ - سفتی غلضت . ۳ - فربهی چاقی .

فرهنگ معین

( ~ . ) (حامص . ) = ستبرا: ۱ - بزرگی ، درشتی . ۲ - محکمی . ۳ - فربهی .

لغت نامه دهخدا

ستبری. [ س ِ ت َ ] ( حامص ) سطبری و گندگی. ( آنندراج ). کثافة. ( بحر الجواهر ). ستبرنای :
چو یک پیل از ستبری و بلندی
بمقدار دو پیلش زورمندی.
نظامی.
رجوع به سطبری شود.

فرهنگ عمید

۱. گندگی.
۲. کلفتی.
۳. ستبر بودن.


کلمات دیگر: