کلمه جو
صفحه اصلی

شرفیابی


مترادف شرفیابی : باریابی، پابوسی

برابر پارسی : باریابی، فریابی، ارج یابی

فارسی به انگلیسی

honour of being received in audience or of meeting someone, honour of being received in audience

honour of being received in audience


مترادف و متضاد

باریابی، پابوسی


فرهنگ فارسی

۱ - نیل به شرف و افتخار . ۲ - به خدمت بزرگی رسیدن .

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (حامص . ) ۱ - نیل به شرف و افتخار. ۲ - به خدمت بزرگی رسیدن . شرق (شَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) برآمدن آفتاب . ۲ - (اِ. ) جای برآمدن آفتاب . ۳ - یکی از جهات چهارگانه ، مقابل غرب . ۴ - روشنی آفتاب . ۵ - سپیدی . ۶ - خاور.

لغت نامه دهخدا

شرفیابی. [ ش َ رَف ْ ] ( حامص مرکب ) سرافرازی و درک شرف و بلندی جاه و مرتبه. ( از ناظم الاطباء ). تشرف. شرف و افتخار یافتن.( یادداشت مؤلف ). نیل به شرف و افتخار. ( فرهنگ فارسی معین ). || به خدمت بزرگی رسیدن. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شرفیاب و شرفیاب شدن شود.

فرهنگ عمید

شرفیاب شدن، به حضور شخص بزرگی رسیدن.

پیشنهاد کاربران

به حضور شخص مهمی رسیدن
ملاقات فرد مهم


دستبوسی . . . . . . .


کلمات دیگر: