مترادف صباغ : رنگرز، رنگ ساز
برابر پارسی : رنگرز، رنگساز
dyer
رنگرز , نگارگر , نقاش , پيکرنگار
صباغ . [ ص َب ْ با ] (ع ص ) صیغه ٔمبالغت از صبغ. رنگرز. رنگ ساز. || دروغ گوی که سخن را رنگ میدهد و دگرگون می سازد و فی الحدیث :اکذب الناس الصباغون قیل یحتملهما. (منتهی الارب ).
صباغ . [ ص ِ ] (ع اِ) ج ِ صبغ. نانخورش . (منتهی الارب ).
صباغ . [ ص ِ ] (ع اِ) رنگ . (منتهی الارب ).