کلمه جو
صفحه اصلی

سبک سنگین کردن


مترادف سبک سنگین کردن : بررسی کردن، امتحان کردن

فارسی به انگلیسی

sift


مترادف و متضاد

بررسی کردن، امتحان کردن


فرهنگ معین

( ~ . سَ. کَ دَ ) (مص مر. ) (عا. ) سنجیدن ، تأمل کردن .

لغت نامه دهخدا

سبک سنگین کردن. [ س َ ب ُ س َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول عامه ، با دست سبکی و سنگینی اشیاء را آزمودن. آزمودن با دست وزن چیزهایی و قیاس کردن آنها را با یکدیگر. || خوب و بد کردن. گزیدن در خوب ها.

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> سبک [ و ] سنگین کردن
کسی / چیزی را آزمودن، ارزش کسی / چیزی را برآورد کردن
مثال:
- بعد از آن که موضوع را خوب سبک سنگین کردم، به این نتیجه رسیدم که این کار به نفعم نیست و خودم را کنار کشیدم.
- طوری مهمان ها را برانداز و سبک سنگین می کرد که گویی می خواهد آن ها را بخرد.


کلمات دیگر: