کلمه جو
صفحه اصلی

رگل


مترادف رگل : بی نمازی، طمث، عادت، قاعده

فارسی به انگلیسی

menses, menstruation, period

menses, menstruation


مترادف و متضاد

بی‌نمازی، طمث، عادت، قاعده


فرهنگ فارسی

قاعده، اصل، آیین، انضباط، طریقه، راه ورسم
( اسم ) عادت ماهانه زنان . توضیح : احتراز از این کلمه بیگانه اولی است .

فرهنگ معین

(رِ گْ ) [ فر. ] (اِ. ) عادت ماهانة زنان .

فرهنگ عمید

۱. قاعده.
۲. (اسم مصدر ) قاعدگی.

گویش مازنی

/rogal/ گذر محل عبور

گذر محل عبور


پیشنهاد کاربران

( رِ گْ ) [ فر. ] ( اِ. ) عادت ماهانه زنان در گویش کازرونی و . . . .

رگل لاتین . . . . . خود برگرفته از رَگل پارسیک
( رَگ آل مانند یخچال ) میباشد. . . .
رَگ ���چند چم را پشتیبانی میکند. . . . . 1غیرت2ترتیب3آئین 4تبار و دودمان
4خشم ( رگ گردن ) 5رگ دواندن ( امادگی برای کاری )

پس در جمله دختره رَگل یا رِگل شده . . . . در مانای فلانی رگ اش جنبیده در چم رگ دچار خونریزی شده. . . . . همانگونه که زمانی که میگویند سینه های فلانی رگ دوانده است در چم امادگی برای شیر دادن است. . . . اما من در پایان واژه رگ ژول =رگژول را برای واژه periodلاتین پیشنهاد میکنم. . . . . رگژول شدن در چم برانگیختگی رگ ها ست. . . . رَگ ژول . . . . شدن در چم تحریک رگها
با سپاس کوروش هو شیراز28اذرماه 2577

واژه پیشنهادی من برای دوره پارسی و پریود لاتین���واژه رَگ یا رِگژول بود.
رَگ ( در چم رژ یا رج به بنلاد دهخدا نظم و ترتیب است ) ژول ( انگیزش و تحریک ) پس میشود انگیزه ترتیب داشتن.
رگژول داشته باش. . . . در مانای منظم
با سپاس ک هو 28اذر ماه 1397و 2577پاد هخ


کلمات دیگر: