کلمه جو
صفحه اصلی

ساربانی


مترادف ساربانی : ساروانی، شتربانی، قافله سالاری، شترداری

مترادف و متضاد

ساروانی، شتربانی، قافلهسالاری، شترداری


فرهنگ فارسی

شتربانی ساروانی .

لغت نامه دهخدا

ساربانی. ( حامص مرکب ) عمل ساربان. حرفه ساربان. ساربان بودن. ساربانی کردن. حفاظت شتر کردن. صاحب و مالک شتر بودن. نگاهداری شتر کردن. ساروانی. شتربانی. اشترداری. جمالی. رجوع به ساربان شود.


کلمات دیگر: