خاس
فرهنگ فارسی
سردهای از خاسیان درختی کوچک یا درختچهای معمولاًٌ همیشهسبز و بهندرت خزاندار با بیش از 270 گونه که در مناطق گرمسیری جنوب امریکا و مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری آسیا پراکندهاند؛ گلهای این گیاهان معمولاً چهارپر و بهندرت پنج تا نُهپر است؛ میوۀ آنها شفت کروی یا کروی کشیده به رنگ قرمز یا سیاه و بهندرت زرد است
لغت نامه دهخدا
خاس . (لری ، ص ) خوب .
خاس. ( اِ ) هَس ( در تداول مردم دیلمان ). رجوع به هس شود.
خاس. ( لری ، ص ) خوب.
خاس. ( اِخ ) شهرکی است بماوراءالنهر با کشت و برز بسیار و اندک مردم. ( حدود العالم ). رجوع به کلمه خاست شود.
خاس . (اِ) ظرفی است که با گِل و پشگل گاو سازند و برای خشک کردن جو و تربیت کرم ابریشم در گیلان از آن استفاده می کنند. || درختچه ای خاردار که در همه ٔ جنگلهای شمال ایران در هر ارتفاعی از ساحل تا (2000) گزی دیده میشود.
خاس . (اِ) هَس (در تداول مردم دیلمان ). رجوع به هس شود.
خاس . (اِخ ) شهرکی است بماوراءالنهر با کشت و برز بسیار و اندک مردم . (حدود العالم ). رجوع به کلمه ٔ خاست شود.
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
کولِخاس یا خاس (نام های دیگر کولخس، هس) یا راج (رهاج) سرده ای از گیاهان دارای حدود ۲۷۰ تا ۶۰۰ گونه گیاه گلدار است.جنس خاس (Ilex) در تیره خاسیان (Aquifoliaceae) در راستهٔ خاس سانان (aquifoliales) قرار دارد. خاس سانان به شکل درخت یا درختچه هستند و گل های منظم و میوهٔ سِته دارند.
خاس سرده ای درختی کوچک یا درختچه ای معمولاًٌ همیشه سبز و به ندرت خزان دار است که گونه های آن در مناطق گرمسیری جنوب آمریکا و مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری آسیا پراکنده اند؛ گل های این گیاهان معمولاً چهارپر و به ندرت پنج تا نُه پر است؛ میوه آنها شفت کروی یا کروی کشیده به رنگ قرمز یا سیاه و به ندرت زرد است.
برابرهای فرهنگستان زبان فارسی. فرهنگ واژه های مصوّب فرهنگستان - دفتر ششم. بخش اوّل: فارسی. تهران: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸.
دانشنامه آزاد فارسی
گروهی از درختان و درختچههای همیشه سبز، از تیرۀ درخت خاس، جنس Ilex، ازجمله درخت خاس انگلیسی یا ابلق (I. aquifolium)، با برگ های خاردار و براق، گل های سفید کوچک، و میوه های سمی سرخ رنگ روی درخت ماده. این درخت را به صورت زینتی در باغ ها می کارند. از برگ درخت خاس برزیلی، I. paraguayensis، برای تهیۀ نوشیدنی یرباماتا استفاده می کنند. گونۀ I. spinigera در جنگل های شمال ایران به صورت درختچه به فراوانی یافت می شود. در این مناطق، برگ های این درخت را پس از گرفتن روی آتش، به منظور از بین بردن خارها، به مصرف علوفه می رسانند و از ساقه های آن نیز جهت باربندی استفاده می کنند.
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
سطح فوقانی تپه ی بزرگی که دارای شیب تند باشد