فرد مبتلا به بیبویایی
نابویا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نابویا. ( ص مرکب ) که بویا نیست. که بوی ندارد. مقابل بویا. رجوع به بویا شود. || که حس شامه او ضعیف است. که حس بویائی ندارد.
فرهنگستان زبان و ادب
{anosmatic, anosmic} [علوم پایۀ پزشکی] فرد مبتلا به بی بویایی
کلمات دیگر: