فقدان حس شامه، نابویایی
نابویایی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
۱ - بوی نداشتن . ۲ - فقدان یاضعف حس شامه : [ هرکه از مادر ( بی حاسه شنوایی ) زاید سخن نتواند آموخت و نتواند گفت ولال بماند و از نابینایی و نابویایی این نقصان نباشد.]
لغت نامه دهخدا
نابویائی. ( حامص مرکب ) نداشتن حس بویائی. نداشتن شامه. ضعف حس شامه : هر که از مادر [ بی حاسه شنوائی ] زاید، سخن نتواند آموخت و نتواند گفت و لال بماند و از نابینائی و نابویائی این نقصان نباشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
فرهنگستان زبان و ادب
{anosmia, anosphresia, olfactory anesthesia} [علوم پایۀ پزشکی] نبود حس بویایی
پیشنهاد کاربران
نام دیگر "کربویی" است.
به کسی که بویایی اش را از دست داده باشد، نابویا و نام این گرفتاری را نابویایی گویند.
کسی که حس بویایی ندارد یا از دستش داده است.
کلمات دیگر: