کلمه جو
صفحه اصلی

جیز

فارسی به انگلیسی

money loanded to gamblers in a game-house on a high interest

فرهنگ فارسی

( اسم ) طرف جانب سوی .
در تداول عوام کلمه که بدان کودکان را از نزدیک شدن به آتش ترسانند .

آنکه آب به گلویش جسته

لغت نامه دهخدا

جیز. [ ی َ ] ( ع اِ ) ج ِ جیزة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به جیزة شود.

جیز. ( ع اِ ) ج ِ جیزة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به جیزة شود. || قبر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || کرانه وادی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

جیز. ( اِ صوت ) در تداول عوام ، کلمه ای که بدان کودکان رااز نزدیک شدن به آتش ترسانند. آتش در زبان اطفال.
- جیز شدن ؛ سوختن در زبان اطفال.
- جیز کردن ؛ سوزاندن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

جیز. (اِ صوت ) در تداول عوام ، کلمه ای که بدان کودکان رااز نزدیک شدن به آتش ترسانند. آتش در زبان اطفال .
- جیز شدن ؛ سوختن در زبان اطفال .
- جیز کردن ؛ سوزاندن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).


جیز. (ع اِ) ج ِ جیزة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جیزة شود. || قبر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || کرانه ٔ وادی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


جیز. [ ی َ ] (ع اِ) ج ِ جیزة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جیزة شود.


جئز. [ ج َءْزْ ] ( ع مص ) آب بگلو جستن. ( از منتهی الارب ).

جئز. [ ج َءْزْ ] ( ع ص ) از جَاءَز. ( از منتهی الارب ). آنکه آب بگلویش جسته است.

جئز. [ ج َءْزْ ] (ع ص ) از جَاءَز. (از منتهی الارب ). آنکه آب بگلویش جسته است .


جئز. [ ج َءْزْ ] (ع مص ) آب بگلو جستن . (از منتهی الارب ).


دانشنامه عمومی

جیز یک روستا در ایران است که در دهستان یونسی واقع شده است.

گویش مازنی

/jiz/ درختچه های خاردار

درختچه های خاردار


پیشنهاد کاربران

تقریبا همان سوختن است البته بیشتر سوختن دست همین که دست خود را بر شی داغ چون اهن و فلز داغ میزنند صدایی چون جیز شنیده میشود, وبرای ترساندن کودک و دوری از خطر او را اگاهی میدهند که فلان چیز جیز است یا جیزه.


کلمات دیگر: