کلمه جو
صفحه اصلی

فردگوند

دانشنامه عمومی

فردگوند یا فردگوندا (به لاتین: Fredegundis، به فرانسوی: Frédégonde) (مرگ ۵۹۶ یا ۵۹۷) همسر شیلپریک یکم، پادشاه فرانکی سوآسون از دودمان مروونژی ها بود.
فردگوند دختر دهقانانی فقیر در نزدیکی موندیدیه در پیکاردی بود که از سنین پایین به خدمت اودوورا، نخستین همسر شیلپریک، درآمد و جزو خدمتکاران او شد. فردگوند دختری زیبا، زبردست، جسور و بلندپرواز بود و دیری نپایید که توجه پادشاه به او جلب و احساساتش برانگیخته شد. شیلپریک با وسوسهٔ فردگوند از همسرش اودوورا جدا شده و او را به صومعه ای فرستاد، اما پس از این کار به جای ازدواج با فردگوند، در سال ۵۶۷ با گالسوینتا ازدواج نمود. گالسوینتا خواهر برونهیلدا، ملکهٔ اوسترازیا و همسر سیگبرت یکم، برادر ناتنی شیلپریک، بود که مدتی پس از ازدواجش در همان سال درگذشت. او را یا خود فردگوند یا شیلپریک با تحریک فردگوند خفه کرده بودند. شیلپریک سپس تنها چند روز پس از مرگ دومین همسرش با فردگوند ازدواج نمود. از سوی دیگر مرگ گاسوینتا موجب خشم بونهیلدا و بروز خصومتی شدید میان او و فردگوند گردید و دشمنی بین دو خانواده تا بیش از ۴۰ سال ادامه یافت.
فردگوند نفوذی ویرانگر بر شیلپریک داشت و او را مجبور نمود تا جنگی را علیه اوسترازیا آغاز نماید. این جنگ با پیروزی سیگبرت یکم، پادشاه اوسترازیا و شکست شیلپریک به پایان رسید. اما پادشاه پیروز در سال ۵۷۵ و با دسیسه چینی فردگوند به قتل رسید. فردگوند همچنین برای کشتن گونترام (برادر شوهر خود و پادشاه بورگوندی)، شیلدبرت دوم (پسر سیگبرت) و برونهیلدا چندین بار تلاش نمود. او همچنین به منظور بر تخت نشاندن فرزندان خود با بدطینتی به مبارزه با پسران شیلپریک از همسر اولش پرداخت و هر سه پسر به نام های تئودبرت، مرویش و کلوویس سرانجامی جز مرگ نیافتند. با وجود این نخستین پسر فردگوند به نام تیری کمی پس از تولد جان باخت و او که گمان می برد فرزندش را افسون کرده بودند فرمان به شکنجهٔ زنانی داد که به جادوگری متهمشان ساخته بود. دومین پسر فردگوند نیز در کودکی مرد تا آنکه سومین پسر او به نام کلوتار زنده ماند تا بعدتر با عنوان کلوتار دوم بر تخت پادشاهی نشیند. اما هنوز چند روز از تولد سومین پسر فردگوند در سال ۵۸۴ نگذشته بود که این بار خود شیلپریک به طرز مشکوکی به قتل رسید. فردگوند نخست به همدستی در قتل پادشاه متهم شد اما چون با مرگ شیلپریک او نیز حامی اصلی خود را از دست می داد احتمال دست داشتن ملکه در این ترور کم رنگ گردید.
پس از مرگ شیلپریک، فردگوند تمامی پول و جواهرات او را برداشت و همراه با پسر سه ماه اش کلوتار در کلیسای جامع پاریس پناه جست. او از گونترام، پادشاه بورگوندی درخواست کمک نمود و او تا هنگام مرگش در سال ۵۹۲، فردگوند و فرزندش را تحت حمایت خود گرفت و از کلوتار در برابر دیگر برادرزاده اش شیلدبرت، پادشاه اوسترازیا محافظت نمود. فردگوند از آن تاریخ تا هنگام مرگش به ادارهٔ نوستریا پرداخت و تمام تلاشش را به کار بست تا از هرگونه اتحاد میان گونترام و شیلدبرت پس از پیمان آندولو جلوگیری نماید. او حتی چندین نوبت تلاش نمود تا با استخدام و فرستادن مزدورانی مجهز به چاقوهایی سمی شیلدبرت را به قتل برساند.


کلمات دیگر: