کلمه جو
صفحه اصلی

افتحار

فرهنگ فارسی

از خود کردن کاری

لغت نامه دهخدا

افتحار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) ازخود کردن کاری را. || از خود آوردن سخن ورأی را و پیروی ناکردن در آن کسی را. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). کلام و رأی بنظر خود آوردن و در آن از کسی پیروی نکردن. ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: