کلمه جو
صفحه اصلی

طشت کسی از بام افتادن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> طشت کسی از بام افتادن ( قدیم )

آشکار شدن راز / رسوا شدن کسی
مثال:
طبل پنهان چه زنم طشت من از بام افتاد
کوس رسوایى ما بر سر بازار زدند
( مثنوی )

- طشتش مدت هاست که از بام افتاده و حنایش دیگر رنگی ندارد.
توضیح:
جعفر شهری در کتاب «تهران قدیم» نقل کرده که در گذشته های نه چندان دور در تهران رسم بوده که در شب زفاف چنانچه داماد نوعروس را باکره نمی یافت، خود یا یکی از نزدیکانش بر بام خانه ی نوعروس شده و از سر شب تا نیمه شب با ملاقه ای بزرگ یا آبگردان بر پشت تشتی می کوفت و سپس تشت را از بام به حیاط خانه ی نوعروس می انداخت و این گونه تا هفت محل را از ماجرا مطلع می ساخت.
( برگرفته از پایگاه «زیر این گنبد کبود» )


کلمات دیگر: