معنی اصطلاح -> با دُم شیر بازی کردن
به کار خطرناکی دست زدن؛ خود را به خطر انداختن
مثال:
پسر جان با دم شیر بازی نکن، سیاست کار خطرناکی است، سرت را پایین بینداز و زندگی خودت را بکن.
به کار خطرناکی دست زدن؛ خود را به خطر انداختن
مثال:
پسر جان با دم شیر بازی نکن، سیاست کار خطرناکی است، سرت را پایین بینداز و زندگی خودت را بکن.