کلمه جو
صفحه اصلی

با دم شیر بازی کردن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> با دُم شیر بازی کردن
به کار خطرناکی دست زدن؛ خود را به خطر انداختن
مثال:
پسر جان با دم شیر بازی نکن، سیاست کار خطرناکی است، سرت را پایین بینداز و زندگی خودت را بکن.

پیشنهاد کاربران

یعنی با بزرگ تر از خودت کل ننداز

نقاشی درمورد با دم شیر بازی نکن

باکسی که میترسی سربه سرش نزار

یعنی کار خطر ناک نکن خودتو تو دردسر بنداز


سر به سر هرکسی نندا
ممنونز

یعنی با کسی که میترسی کل کل نکن

به کار خطر ناکی دست زدن


سر به سر کسی که ازت بزرگ تره ننذار

twist the lion's tail

چنگال شیرخاریدن ؛ کار هراسناک کردن. بعمل خطرناک دست یازیدن. مانند با دم شیر بازی کردن :
با من همی چخی تو و آگه نه ای که خیره
دنبال ببر خایی چنگال شیر خاری.
منوچهری.

سربه سر کسی که ازش میترسی نزار


کلمات دیگر: