معنی اصطلاح -> شال وکلاه / کفش وکلاه کردن
آماده شدن و به راه افتادن
مثال:
- بچه ها از نیم ساعت پیش شال وکلاه کرده بودند و در راهرو ایستاده بودند تا تلفن نسرین خانم تمام شود و آنها را به سینما ببرد.
- جمعه ها همگی کفش وکلاه می کردیم و به خانه ی عمه جان می رفتیم.
آماده شدن و به راه افتادن
مثال:
- بچه ها از نیم ساعت پیش شال وکلاه کرده بودند و در راهرو ایستاده بودند تا تلفن نسرین خانم تمام شود و آنها را به سینما ببرد.
- جمعه ها همگی کفش وکلاه می کردیم و به خانه ی عمه جان می رفتیم.