معنی اصطلاح -> کاسه کوزه ها / کاسه کوزه ی چیزی را سرِ کسی شکستن
تقصیر چیزی را به گردن کسی انداختن
مثال:
خودت از اول همه ی تصمیم ها رو گرفتی، حالا که ضرر کردی، می خوای کاسه کوزه ها رو سرِ من بشکنی؟
تقصیر چیزی را به گردن کسی انداختن
مثال:
خودت از اول همه ی تصمیم ها رو گرفتی، حالا که ضرر کردی، می خوای کاسه کوزه ها رو سرِ من بشکنی؟