معنی اصطلاح -> کاسه کوزه ها سرِ کسی شکستن
تقصیر چیزی به گردن کسی افتادن
مثال:
خودشان بریدند و خودشان دوختند، بعد که گندکاری درآمد، خودشان را کشیدند کنار و همه ی کاسه کوزه ها سرِ من بدبخت شکست.
تقصیر چیزی به گردن کسی افتادن
مثال:
خودشان بریدند و خودشان دوختند، بعد که گندکاری درآمد، خودشان را کشیدند کنار و همه ی کاسه کوزه ها سرِ من بدبخت شکست.