کلمه جو
صفحه اصلی

زوار یا زهوار کسی یا چیزی دررفتن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> زوار / زهوار کسی یا چیزی دررفتن
ضعیف / ناتوان شدن؛ از کار افتادن؛ بسیار فرسوده / کهنه شدن
مثال:
- این ماشین دیگه زهوارش دررفته و آفتابه خرج لحیمه. بهتره بفروشیش و یک ماشین سرحال بخری.
- پیرمرد زوارش دررفته بود و نای حرکت کردن نداشت.
توضیح:
همچنین ← «زرت کسی قمصور شدن» و «تلنگ کسی دررفتن»


کلمات دیگر: