فلنگ را بستن
فارسی به انگلیسی
blow, slip
فرهنگ معین
( ~ . بَ تَ ) (مص ل . ) (عا. ) گریختن ، فرار کردن .
اصطلاحات
معنی اصطلاح -> فلنگ را بستن
پنهانی فرار کردن / گریختن؛ بی خبر و به طوری که کسی متوجه نشود از جایی رفتن
مثال:
- داشت می رفت سرِ قرار، اما همین که پاسبان ها را از دور دید، فنگ را بست.
- دیدم داره کار به جاهای باریک می کشه، فلنگو بستم و زدم به چاک.
توضیح:
همچنین ← جیم شدن؛
← به چاک زدن
پنهانی فرار کردن / گریختن؛ بی خبر و به طوری که کسی متوجه نشود از جایی رفتن
مثال:
- داشت می رفت سرِ قرار، اما همین که پاسبان ها را از دور دید، فنگ را بست.
- دیدم داره کار به جاهای باریک می کشه، فلنگو بستم و زدم به چاک.
توضیح:
همچنین ← جیم شدن؛
← به چاک زدن
دانشنامه عمومی
فرار کردن
پیشنهاد کاربران
{اصطلاح} در رفتن، فرار کردن
قاچاق شدن= در رفتن ( گویش تهرانی )
کلمات دیگر: