کلمه جو
صفحه اصلی

حال کسی سر جا نبودن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> حال کسی سرِ جا [ یش ] نبودن
از نظر جسمی یا روحی ناراحت بودن
مثال:
دیروز حالش سر جایش نبود، من هم آن موضوع را اصلا مطرح نکردم.


کلمات دیگر: