معنی اصطلاح -> با شاخ گاو / غول درافتادن
به کار پرخطری دست زدن؛ خود را درگیرِ کار خطرناکی کردن
مثال:
وقتی پرسیدم پس چرا در اعتصاب شرکت نکردی، جواب داد: " برادر اینا قدرت دارن، هرکس جیک بزنه می اندازندش توی هلف دونی. با شاخ غول که نمی شه درافتاد".
به کار پرخطری دست زدن؛ خود را درگیرِ کار خطرناکی کردن
مثال:
وقتی پرسیدم پس چرا در اعتصاب شرکت نکردی، جواب داد: " برادر اینا قدرت دارن، هرکس جیک بزنه می اندازندش توی هلف دونی. با شاخ غول که نمی شه درافتاد".