( بابای کسی را درآوردن ) معنی اصطلاح -> بابای کسی را درآوردن
کسی را به سختی / عذاب دچار کردن
مثال:
به خاطر یک روز غیبت باباش را درآوردند.
توضیح:
همچنین ← «پدر کسی را درآوردن»
کسی را به سختی / عذاب دچار کردن
مثال:
به خاطر یک روز غیبت باباش را درآوردند.
توضیح:
همچنین ← «پدر کسی را درآوردن»