کلمه جو
صفحه اصلی

طبع کسی برنداشتن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> طبع کسی برنداشتن
برای کسی ناخوشایند بودن
مثال:
- من البته احترام همه را نگه می دارم، اما راستش را بخواهی، طبعم برنمی دارد با این جور آدم ها معاشرت کنم.
- با آنکه خیلی ها حاضر بودند به او کمک کنند، طبعش برنمی داشت که از کسی کمک بگیرد. این بود که تا آخر عمر در تنهایی و تنگدستی زندگی کرد.


کلمات دیگر: