( زبان آدم یا آدمی زاد سر کسی نشدن ) معنی اصطلاح -> زبان آدم / آدمی زاد سرِ کسی نشدن
تنها با خشونت تن به کاری دادن؛ فقط زبان خشونت را فهمیدن؛ فهم نداشتن
مثال:
صد دفعه بِهِت گفتم بعد از کار باید اینجا رو تمیز کنی. مگه زبون آدم سرِت نمی شه؟
تنها با خشونت تن به کاری دادن؛ فقط زبان خشونت را فهمیدن؛ فهم نداشتن
مثال:
صد دفعه بِهِت گفتم بعد از کار باید اینجا رو تمیز کنی. مگه زبون آدم سرِت نمی شه؟