کلمه جو
صفحه اصلی

جای کسی یا چیزی را پر کردن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> جای کسی / چیزی را پر کردن
کم بود ناشی از نبودن کسی / چیزی را برطرف کردن
مثال:
گمان نمی کنم این دکتر جوان بتواند جای آن پزشک باتجربه را پر کند.


کلمات دیگر: