معنی اصطلاح -> کارد به استخوان کسی رسیدن
سختی از اندازه ی تحمل کسی گذشتن
مثال:
امروز هم اگر کارد به استخوانم نرسیده بود و از زور قرض وقوله و ناچاری نبود، هرگز راضی به... نمی شدم.
( دارالمجانین - محمدعلی جمال زاده )
دیگه کارد به استخوانم رسیده و نمی تونم این زندگی رو تحمل کنم.
توضیح:
نیز ← «جان کسی به لبش رسیدن» و «کفر کسی درآمدن»
سختی از اندازه ی تحمل کسی گذشتن
مثال:
امروز هم اگر کارد به استخوانم نرسیده بود و از زور قرض وقوله و ناچاری نبود، هرگز راضی به... نمی شدم.
( دارالمجانین - محمدعلی جمال زاده )
دیگه کارد به استخوانم رسیده و نمی تونم این زندگی رو تحمل کنم.
توضیح:
نیز ← «جان کسی به لبش رسیدن» و «کفر کسی درآمدن»