کلمه جو
صفحه اصلی

سر از جایی دراوردن

اصطلاحات

( سر از جایی درآوردن ) معنی اصطلاح -> سر از جایی درآوردن
به طور اتفاقی / برخلاف انتظار به جایی رسیدن
مثال:
در آن شهر کوچک نه کسی را می شناختم و نه جایی برای وقت گذراندن بود، به اجبار در خیابان ها پرسه می زدم تا هوا تاریک شود که یک باره از جلوی مرکز سپاه پاسداران سر درآورم و تا به خودم بیایم، دیدم دو پاسدار مسلح دارند به طرفم می آیند...


کلمات دیگر: