کلمه جو
صفحه اصلی

زاقارت

اصطلاحات

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> زاقارت
ضایع، سه، غیر عادی. مثال: این لباست خیلی زاقارته، اوضاع مالی زاقارته

دانشنامه عمومی

ناکارا، به درد نخور، خراب، کهنه؛ صفتى غیر رسمی و محاوره ای است که معمولاً براى وسایل نقلیه یا سایر ماشین هاى مکانیکى و برقى به کار مى رود. مى توان آن را معادل «درِ پیت»، «فکسنى» یا «لکنته» هم دانست. || بدشکل، درب و داغون؛ ناهمگون، غیرعادی؛ مثال: «یارو عجب قیافۀ زاقارتی داره» یا «این لباست خیلی زاقارته» یا «اوضاع مالی زاقارته».


پیشنهاد کاربران

دقت کنید که آرت Art به معنی هنر هست ،
بد نیست که این واژه رو هنر کلاغی ترجمه کنیم 🤣

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) و ترکی -
زا: بن فعل ( مصدر ) زاییدن!
قارت: ناجور، بدشکل، بی قواره، کج و چوله! - نامیزان، ناهماهنگ، نابرابر
یعنی: زایشی که خیلی بد شکل و ناجور باشد، زایمانی که بچه ای نابرابر، نامیزون به دنیا بیاید که بیشتر زمان ها بچه نارس می شود و شاید بمیرد!
معنی: جواد ( جوات ) ، بی کلاس و بی ریخت، مسخره، ضایع، خَز!

زِپِرتی!، فَکَسَنی ( فَکَستَنی ) !

ناکارا، به درد نخور، خراب، کهنه
صفتى غیر رسمی است که در محاورات معمولاً براى وسایل نقلیه یا سایر وسایل و ماشین هاى مکانیکى و برقى به کار مى رود.
مى توان آن را معادل «در پیت»، «فکسنى» یا «لکنته» هم دانست.
زاقارت هم گفته مى شود.

بیخود و به دردنخور

به درد نخور ازنظر ظاهر ، نازیبا ، نا هماهنگ، بد ترکیب

زاقارت به معنی بدترکیب ، زشت، به درد نخور

ترنس به نوعی متفاوت از هر نظر ناهمگن هست ظاهر باطنش هماهنگ نیست


کلمات دیگر: