کلمه جو
صفحه اصلی

فتح باب کردن

فارسی به انگلیسی

to be the first to begin a/business/etc.

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> فتح باب کردن
آغاز کردن
مثال:
همه ی این مقدمه چینی ها برای این بود که برای خواستگاری فتح باب کند.


کلمات دیگر: