معنی اصطلاح -> تخم دوزرده کردن / گذاشتن؛ تخم طلا گذاشتن / کردن
کار بسیار مهمی انجام دادن ( به طنز )
مثال:
یکی نیست بگوید آقا چه خبره، مگه تخم دوزرده کرده ای؟
کار بسیار مهمی انجام دادن ( به طنز )
مثال:
یکی نیست بگوید آقا چه خبره، مگه تخم دوزرده کرده ای؟