معنی اصطلاح -> حال کسی را گرفتن
کسی را آزرده خاطر / ناراحت کردن / از شورو وق انداختن
مثال:
مدیر این بار به او به شدت اخطار داد و حسابی حالش را گرفت.
کسی را آزرده خاطر / ناراحت کردن / از شورو وق انداختن
مثال:
مدیر این بار به او به شدت اخطار داد و حسابی حالش را گرفت.