کلمه جو
صفحه اصلی

کاسه ی صبر کسی لب ریزشدن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> کاسه ی صبر کسی لب ریزشدن
صبر / تحمل کسی به آخر رسیدن
مثال:
زن گفت دیگه کاسه ی صبرم لب ریز شده، می رم طلاقم رو می گیرم. مهرم حلال، جونم آزاد.


کلمات دیگر: