کلمه جو
صفحه اصلی

تا فیها خالدون کسی سوختن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> تا فیها خالدون کسی سوختن
خشمگین شدن / غیظ کردن / حرص کسی درآمدن و قادر به کاری نبودن؛ کون کسی سوختن؛
مثال:
وقتی مامور دادگستری برگه ی جریمه رو به دستش داد، تا فیها خالدونش سوخت.
توضیح:
← توضیح «فیها خالدون چیزی / کسی»
همچنین ← «کون کسی سوختن»


کلمات دیگر: