کلمه جو
صفحه اصلی

سر در یا توی لاک خود فروبردن یا سر کسی در یا توی لاک خود بودن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> سر در / توی لاک خود فروبردن؛ سر کسی در / توی لاک خود بودن
از دیگران کناره گرفتن و به کار خود پرداختن
مثال:
برادر من سرش توی لاک خودشه و به کار کسی کاری نداره.
توضیح:
در این اصطلاح تصویر لاک پشتی داده می شود که سرش را در لاک خود فروبرده و به ظاهر ارتباط خود را با دنیای بیرون قطع کرده است.


کلمات دیگر: